مصاحبه نوروزی با علی پروین
علی پروین : شاید پرسپولیس بی من پررنگ تر شود
نمی خواستم برای آشنایی بیشتر با بغض شام آخر شروع کنم بغضی که ترک بر داشت اما روزی نیست که برای شام آخر دل تنگی نکنم .در تهران به دنیا آمده ام هزار سال زیسته ام اما هنوز و همچنان شصت ساله ام زندگی ام پرسپولیس است شناسنامه ام پرسپولیس است و شماره شناسنامه ام 7 ... شاید فکر کنید سکه شهرت و اعتبار ضرب می کنم اما دیگر نه تفنگ دارم و نه تفنگم فشنگ هر چند نباید به سر نگه کنم آخر راه رفته که دیدن ندارد فقط پاره وقتی در روزگاری که نابلدان استاد شده اند مترسکی مرا از تمام شدن می ترساند . دروغ چرا ؟ خسته ام بیمارم رنجور و از دنیا بی زار چرا که این روزها عده ای از ته کوچه پرسپولیس مرا می بینند و می شناسند ودر را می بندند . نمی خواهم به چیزی توک بزنم اصلا نمی دانم چگونه پیش آمد فقط می دانم دردآور بود خیالی نیست شاید هم پرسپولیس بی من خوش رنگ تر شود حیف ... حیف ... حیف ... مامان نصرتی نیست تا رفیق دل تنگی ها و هم سفره گریه هایم شود . آخر همه می دانید هیچکس مثل او رفیق دلتنگی و تشنگی ام نبود. ولی می دانم این دوری خیلی دور نیست . نزدیک نزدیک است . سالی خاکستری را پست سر گذاشته ام و حال برای شما سال سپیدی را آرزومندم . حتما حدس می زدید من کیستم شاید اسم و شهرتم علی پروین باشد ولی ستاره ام چندان پروین نیست با ستاره ای که می درخشد و هنوز باید از خودش نور داشته باشد و بخاطر مسائل طبیعی و از پیش پا افتاده افول نکند گفتگویی انجام دادیم که به شرح زیر از نظرتان می گذرد :
علی آقا در صحنه حضور نداری ، کجایی و چه می کنی ؟
روزها می آیم دفتر وعصرها هم سرشب می روم منزل و با نوه هایم خودم را مشغول می کنم .
پس فوتبال و پرسپولیس چی ؟
خسته شدم و کمی هم بیزار بعد هم با این سن و سال دیگه نمی کشم با جوون های امروزی سروکله بزنم
سروکله باجوان های امروزی به جای خودش محفوظ اما شنیدن کلمه خستگی و بیزاری آن هم از زبان مردی که نزدیک به پنجاه سال در این فوتبال زندگی کرده و عضو لاینفک پرسپولیس به شمار می آید به نظر خود قدری عجیب نیست ؟
نه برای چه عجیب باشه؟ آدم یه زمانی عشق داره و باعشق کار می کنه یه زمانی هم از کار کردن خسته می شه و هر جور می خواد با خودش کنار بیاد و دلش رو راضی کنه ، می بینه نمی شه من به اینجا رسیدم
واقعا چی باعث شد علی پروین به اینجا برسد ؟
بی معرفتی و کارشکنی اما نه ، بنویس خسته شدم و پرسپولیس را سه طلاقه کردم .
یعنی واقعا هیچ راهی وجود نداشت با هم کنار بیائید ؟
از نظر من نه ، چون خسته شدم و دیگه کشش ندارم . از حالا به بعد می خوام زندگی کنم و باقی مانده عمرم را با اهل و عیال سپری کنم . بهر حال آنها هم حقی دارند . باورتان نمی شودکه در همین فصل از رقابتها که ما هر کارکردیم پرسپولیس نتیجه نگرفت ، آنها چه حالی داشتند هر شب التماس می کردندکه قید پرسپولیس را بزنم و من هم نهایتا چنین کردم
خواست آنها بود یا خواست هیئت مدیره جدید ؟
من کاری به هیئت مدیره نداشته وندارم . من با انصاری فرد کار داشتم که این بچه هر آنچه را که گفتم موبه مو انجام داد .
اینجوری که کنار گذاشته شدی هم خواست خودت بود؟
روزی که انصاریفرد مدیر عامل شد ، به او گفتم من خسته شده ام و دیگر کشش ندارم بهتر است دنبال یک مربی خارجی باشید و آن را چهار هفته باقیمانده به پایان مسابقات بیاورید تا به پرسپولیس شناخت پیدا بکنه که از ابتدای فصل بعد تیم خوبی را روانه میدان بکند . محمد حسن هم دقیقا همینطور رفتار کرد .
اما اتفاقاتی که حداقل در یک ماه اخیر در متن و حاشیه پرسپولیس به وقوع پیوست ودر نهایت منجر به حضور آری هان گردید بیانگر مسائل دیگری است که احساس می کنیم حاضر به بیان واقعیت ها نیستند واز یک موضوع فرار میگنید ؟
فرار از چی ؟ وقتی خودم می گویم خسته شده ام و دیگر نمی کشم واعتراف می کنم خودم از محمد حسن خواستم یک مربی مطرح و بادانش بیاورد از چه چیزی فرارکنم ؟
اگر اینطور که شما می گوئید باشد پس چرا قبل از بازی با شموشک قهر کردی و با پادرمیانی امیر عابدینی حاضر شدی نیمه شب به هتل بروی و سپس هم در اصفهان همراه پرسپولیس نشدی و آن را تنها گذاشتی ؟
با چه زبانی بگویم خسته شده بودم و دیگه نمی خواستم روی بعضی از بچه های بی معرفت را ببینم ؟
بجه های بی معرفت را یا ....؟
اگر می خواستم با محمد حسن روبرو نشوم چطور بامحمود رفتم پیشش ؟
اتفاقا تعجب ما همینجاست که چرا حاضر شدی دوباره با او ملاقات کنی ؟
به خاطر اینکه او به من بد نکرده بود .
آیا بدتر از این که خیلی حساب شده شما را روانه منزل کرد ؟
کار او نبود چون اون بچه واقعا با من صادق بود
چه صداقتی که وقتی آری هان آن حرفها را علیه جنابعالی بر زبان آورد عکس العمل نشان نداد و تا به امروز هم علیرغم وعده هایی که برای تعیین جایگاه جهت شما داده هیچ اقدامی صورت نداده ...؟
اتفاقا یکی از گلایه های من از محمد حسن در باره حرفهای آری هان بود که وقتی ازش سوال کردم دیدم هیچ جوابی ندارد و سرش راانداخت پایین اینجا بود که فهمیدم این بچه تقصیری ندارد و آنهائیکه اعضای هیئت مدیره را به قصد کنار گذاشتن من برگزیدند چنین می خواستند . حالا با این اوصاف من چه جوری باید تن به کار بدهم ؟بعد هم من بروم باشگاه که چی بشود و چیکار کنم ؟ کی من اهل پست میز نشینی هستم ؟
روی نیمکت که نمی روی، پشت میز هم که نمی نشینی، هنگام بازیها هم حاضر نیستی از روی سکوها به تماشای پرسپولیس بنشینی پس چه جوری می خواهی تجربه ات را در اختیار پرسپولیس بگذاری یا آنهابه همین منظور برایت جایگاه تعیین کنند؟
مگر من در پرسپولیس دنبال جایگاه هستم که این سوال را می پرسی ؟ من با چه زبانی بایداعلام کنم دنبال پست و مقام نیستم همان روزی که با خوردبین به باشگاه رفتم گفتم اگر محمد حسن کمکی بخواهد حاضرم به او کمکم کنم و درکنارش خواهم بود .
به هر حال طریقه کمک کردن هم باید تعریف داشته باشد تا خدای نکرده تداخل وظیفه صورت نگیرد. شما چه تعریفی از این کمک دارید؟
بستگی به نیاز محمد حسن دارد و اینکه او چه کمکی بخواهد .اگر بتوانم واز عهده من بر بیاید کوتاهی نخواهم کرد چون او شاگردم بوده ولی می دانم از پول خبری نیست .
واقعا از پول خبری نیست ؟
نمی دانم اما این را می دانم اگر از پول خبری بود طلب بچه ها و پول ناصر ابراهیمی و پرویز خان را می دادند و از آن طرف هم محمود خان قهر نمی کرد .
پس خرج جشن پیشکسوتان ، دعوت از بایرن مونیخ و پرداخت بخش از مطالبات بازیکنان قبل از بازی بابرق شیراز چگونه و از چه محلی تامین شد ؟
برو تحقیق کن ببین با چه بدبختی ای این پول راتهیه کردند و محمد حسن چقدر حرص و جوش خورد تا همین مبلغ را تهیه کند .اگر پول بود که قرارداد بازیکنان را یک سوم نمی کردند .
یعنی از برگزاری بازی با بایرن مونیخ که استقبال خوبی از این مسابقه شد و تلویزیون هم درآمد پخش آن را به این باشگاه داد ، چیزی عاید پرسپولیس نشد؟
نمی دانم ولی مگر با یک بازی مشکل پرسپولیس حل می شود ؟پرسپولیس کلی بدهی قبلی دارد بعلاوه اینکه هزینه جاری هم دارد که اگر همه اینها را جمع کنید وهزینه پرداختی به بایرن را جهت حضور درتهران به آن اضافه کنید متوجه می شوید پرسپولیس صد تا از این بازی ها هم برگزار کند همچنان مشکل خواهد داشت .
مرد و مردانه بگو از این حصار خود ساخته ای که دور خودت کشیدی و به هیچ قیمتی حاضر به حضور در صحنه نیستی راضی هستی ؟
خداوکیلی آره چون حالا مزه زندگی را می فهمم .
چه مزه ای که بقول خودت مثل یک شهروند معمولی نمی توانی در خیابان ها قدم بزنی و هر جا پا میگذاری مردم دوره ات می کنند خواهان حضورت در پرسپولیس هستند ؟
بهر حال باید عادت کنم .
واقعا میتوانی عادت کنی ؟
ناچارم .
اگر بیایند سراغت و بخواهند برگردی چی ؟
آلان نمی آیند .
فکر می کنی چه زمانی به سراغت بیایند ؟
نمی دانم اما می دانم بالاخره به سراغم می آیند .
آن موقع می روی ؟
اگر تیم را به خودم بدهند و بدانم دوباره با همین آش و همین کاسه روبرو نخواهم شد چرا قبول نکنم ؟
گفتی که خسته شدی ؟
آن موقع شرایط فرق می کند و من هم خستگی ام را در کرده ام و با روحیه بهتری میتوانم پرسپولیس را بسازم .
پس با این حساب به این پرسپولس و به این مجموعه مدیریتی و این تیم فنی اعتقاد چندانی نداری؟
نه اصلا این طور نیست و امیدوارم که آنها موفق شوند دیگر به سراغ من نمی آیند .
درگذشته چنین روحیه ای نداشتی ؟
آنموقع 60 ساله نبودم .
عید کجا می روی ؟
طبق معمول رامسر
چرا هر سال می روی رامسر ؟
مگر از رامسر زیباتر و خوش آب و هواتر در دنیا پیدا می شه ؟ من عاشق رامسرم به خصوص که امسال باید یک هفته زودتر برویم که اربعین افتاده روز اول عید و باید طبق سنوات گذشته نذری بدهم .
به چه کسی عیدی می دهی ؟
به هرکس از من کوچکتره .
اول به کی عیدی می دی ؟
به نوه هایم
به حاج خانم چی ؟
مال اون همه ساله ویژه است ، چون واقعا در تمام سال های زندگیم شریک غم و شادیهایم بود.
به دخترها و محمد چطور ؟
دامادها را نگفتی که اول باید عیدی آنها را بدهم وگرنه کچلم می کنند .
از کی عیدی می گیری ؟
از خدا یک بسته تراول سبزه سلامتی
چه آرزویی داری ؟
آرزوی سلامتی و خوشبختی برای همه مردم ایران
یک دروغ سیزده بگو
پروین به پرسپولیس بر می گردد و با آری هان همکاری می کند
حرفی دیگر ....؟
عیدتان مبارک
|